پدید آورنده علم هولوگرافی

  بی شک دنیس گابور ( Denis Gabor ) انگلیسی را می بایست بعنوان پدید آورنده علم هولوگرافی دانست .چرا که او در سال ۱۹۴۷ میلادی در حالی که در زمینه افزایش دقت میکروسکوپهای الکترونی فعالیت می نمود موفق به انجام این کشف مهم شد و در سال ۱۹۷۱ مفتخر به دریافت جایزه نوبل فیزیک گردید .یافته های وی به ناچار تا اوایل سال ۱۹۶۰ یعنی زمان اختراع نور لیزر به تعویق افتاد. پس از این تاریخ دو محقق به نامهای لایت ( Emmett Leith ) و اپاتنیکس ( Juris Upatnieks ) از ایالات متحده آمریکا و یوک ( Yuri Dennis Yuk ) از روسیه بطور مستقل از یکدیگر روشهای دیگری را با بهره گیری از نور لیزر در ساخت هولوگرام به شکل امروزی کشف نمودند . آنچه که بعنوان هولوگرام می بینیم ثبت یک تصویر طی یک فرآیند پیچیده اپتیکی است که معمولا بوسیله نور لیزر از طریق دو فرآیند پراش نور و تداخل نور بوجود می آید. این فرآیند بدین صورت است که نور لیزر توسط ابزار ویژه ای به دو باریکه نور تقسیم میگردد ، یک باریکه به سمت صفحه ثبات منتقل میشود که به آن پرتو مرجع می گوئیم و باریکه دیگر که پرتو شی می باشد پس از عبور ازشی مورد نظر جهت عکس برداری به سمت صفحه ثبات هدایت می شود .   این دو پرتو در محل صفحه ثبات با هم تداخل میکنند . در این فرآیند هنگامی که قله های دو موج برهم منطبق می شوند، شدت یا دامنه انرژی موج افزایش می یابد و زمانی که قله و دره موج دوم تطبیق می کند ، چگالی کاهش می یابد. تداخل سازنده وقتی رخ می دهد که هردو موج بطور هم فاز نسبت به هم به یک نقطه برسند و تداخل ویرانگر هنگامی اتفاق می افتد که امواج غیر هم فاز باشند . از آنجائی که این الگوی ثبت شده شامل اطلاعات دامنه وفاز باریکه تا شی است بنابراین تفاوت آشکاری با یک عکس معمولی را داشته و همین امر موجب سه بعدی بنظر رسیدن تصویر هولوگرام می گردد . هولوگرافی از نظر ثبت اطلاعات مربوط به یک صحنه و منظره بر روی فیلم ، به عکاسی شباهت دارد ، اما شیوه‌ها و وسایل کار برای ایجاد تصویر همچون خود مقادیر به دست آمده کاملا متفاوتند . در عکاسی متعارف تصویری که از یک منظره و صحنه بدست می‌آید، چه عکس باشد یا اسلاید به هر حال تصویری است که نهایتا ایجاد می‌شود.   اطلاعات مربوط به هر سه بند ثبت شده است و ناظر از تماشای هولوگرام احساس برجستگی در تصویر می‌کند. حتی بیش از آنچه در استرئوسکوپی معمول است، بعد در استرئوسکوپی را با تعبیری می‌شود بعد کاذب نامید. چون فقط از یک زاویه، یعنی همان زاویه‌ای که دوربینها موقع عکسبرداری مستقر بوده، می‌شود تصویر را مشاهده کرد. در حالی که در هولوگرافی منظره بازسازی شده را از زوایای متعدد می‌توان دید و ناظر با حرکت دادن سر خود اثر ناشی از اختلاف منظر معین جابجایی روشن نسبت به هم در اثر جابجایی ناظر را حس خواهد کرد.