آیا جهان یک هولوگرام خیلی بزرگ است؟

  اگر از ناحیه جنوبی شهر هانوفر در آلمان عبور کنید ، قادر به دیدن پروژه “جی ای اُ ۶۰۰” نخواهید بود . از نمای دور عظمت این پروژه چندان به چشم نمی آید . اماهر چه به آن نزدیک می شویم ، مجموعه ای از ساختمان های موقتی و مکعبی شکل نمایان می شوند که در آن ، دو کانال طولانی و پوشیده با آهن کرکره ای در یک زاویه قائمه هب هم رسیده اند. در قسمت پایین ورقه های آهنی ، یک آشکارساز به طول ۶۰۰ متر قرار دارد.در هفت سال گذشته ، این پروژه آلمانی به دنبال موج های خفیف گرانشی در فضاـ زمان بوده است ، موج هایی که در پی اجرام نجومی ابرچگال می آیند ، مانند ستاره های نوترونی و سیاه چاله ها. جی ای اُ ۶۰۰، تا به حال نتوانسته است امواج گرانشی را آشکارسازی کند، اما ناخواسته به کشف بسیار مهمی در علم فیزیک در نیم قرن حاضر رسیده است .اعضای گروه جی ای اُ ۶۰۰ ماه ها در جست و جوی منشا نویزی بودند که آشکارساز عظیم شان را مختل کرده بود؛ اما توضیح قابل قبولی را نتوانستند در این زمینه ارائه دهند. هم زمان با فعالیت های اعضای گروه مذکور ، فیزیکدانی با نام “هوگان” از آزمایشگاه فرمی در ایالات متحده ، نظریه ای را در مورد نویز ارائه کرد. به گفته وی ، جی ای اُ ۶۰۰ به طور اتفاقی به اساسی ترین حد فضاـ زمان برخورد کرده است، همان نقطه ای که در آن فضا ـ زمان دیگر دارای ویژگی پیشنهادی اینیشتن ، ویژگی پیوستار ملایم و بدون اصطکاک نخواهد بود، بلکه تبدیل به ذره می شود. درست همانند زمانی که اگر روی عکس چاپ شده در روزنامه تمرکز کنیم ، تبدیل به الگویی نقطه نظر خواهد شد. هوگان می گوید : “این پدیده شبیه این است که جی ای اُ ۶۰۰ تحت ضربه کوانتوم های میکروسکوپی فضا ـ زمان قرار گرفته است.”اگر این ادعا شما را خیلی شگفت زده نکرده، بهتر است بدانید هوگان شگفتی بزرگ دیگری را نیز در آستین دارد:” اگر نتیجه پروژه جی ای اُ ۶۰۰ همان باشد که من حدس می زنم ، در این صورت ما در یک هولوگرام بزرگ کیهانی زندگی می کنیم.” این فکر که ما در یک هولوگرام بزرگ زندگی می کنیم شاید معقول به نظر نیاید ، اما این امر یک تعمیم طبیعی از بهترین دانسته ای ما در مورد سیاه چاله هاست و حتی شاید بتوان گفت که ادعایی با یک پایه نظری تقریبا محکم است. جالب است بدانم که این نتیجه گیری ، برای فیزیکدانان درگیر با نظریه های مربوط به سازوکار بنیادین عالم نیز بسیار مفید بوده است. هولوگرام هایی که شما روی کارت های اعتباری و اسکناس می بینید ، روی پوسته پلاستیکی دو بعدی چاپ شده اند و وقتی نور تابیده شده به آنها بازگردانده می شود، تصویری سه بعدی را خلق می کند.در دهه ۱۹۹۰ دو فیزیکدان “لئونارد ساسکیند” و “جرارد تهوفت” (برنده جایزه نوبل) اظهار داشتند که می توان اصل هولوگرافی را به کل جهان اعمال کرد. شاید تجربه های روزانه ما خودشان تجسم هولوگرافیک از فرایندهای فیزیکی باشند که روی یک سطح مبهم دو بعدی اتفاق می افتند.”اصل هولوگرافی” درک ما را از مسائل به چالش می کشاند . سخت است باور کردن این موضوع که از خواب بیدار شدن ، مسواک زدن و حتی مطالعه خود این مقاله ، به خاطر اتفاقاتی است که در مرز عالم به وقوع می پیوندند. هیچکس نمی داند زندگی در یک هولوگرام برای ما چه معنایی خواهد داشت . با این وجود ، نظریه پردازان دلایل خوبی را برای اثبات درستی بسیاری از جنبه های اصل هولوگرافی در دست دارند .ساسکیند و تهوفت تحت تاثیر تلاش های اولیه و نوین “یاکوب بکنشتاین” و استفن هاوکینگ در مورد سیاه چاله ها، نظریه فوق را ارائه کردند.